انیمیشن Soul
انیمیشن Soul (روح) جدیدترین اثر «پیت داکتر» و «کمپ پاورز» به مفاهیم پیچیده مذهبی، فرهنگی و نژادی به صورت ماهرانهای اشاره میکند اما هنجارشکنیهای این انیمیشن به همینجا محدود نمیشود و شخصیت اصلی آن در سراسر فیلم به دنبال پاسخ این سوال که «چه چیزی تو را به خودت تبدیل کرده» میگردد. در ادامه چکیدهای از گفتگوهای عوامل سازنده این انیمیشن درباره چالشهایی که با آن روبهرو بودند را برای شما گردآوری کرده است.
جهان درگیر یک بیماری همهگیر است و هیچچیز خطرناکتر از انتشار فیلم در پاندمی کرونا نیست. در این وضعیت تصمیم عجیبوغریبی برای اکران Soul به عنوان یکی از مورد انتظارترین انیمیشنهای سال گرفته شد. «باب چاپک» مدیرعامل شرکت والت دیزنی در اطلاعیه اعلام کرد Soul از اکران عمومی 20 نوامبر ایالت متحده آمریکا استعفا میدهد و به جای آن از 25 دسامبر از دیزنی پلاس پخش خواهد شد. این خبر برای استودیو کاملاً ناامیدکننده بود و در این شرایط کمتر کسی انتظار چنین بازخوردی از مخاطبین را داشت.
انیمیشن Soul توسط «پیت داکتر» برنده دو جایزه اسکار و «کمپ پاورز» تازهکار و خلاق ساخته و تقریباً 4 سال زمان صرف تولیدش شد. ای اثر توانسته نهایتاً لبخند رضایت بر لب مخاطبان و مدیران استودیو بنشاند چرا که اقبال خوبی در برابر منتقدین و تماشاگران داشته است. داکتر در ژوئن 2018 و در بحبوحه ساخت Soul به سمت مدیر ارشد خلاقیت استودیو پیکسار منصوب شد و این تصمیم با توجه به موفقیتهای بزرگ انیمیشنهایی مثل Inside Out، Up و Monsters, Inc. غیرقابلپیشبینی نبود. همه کارگردانهای انیمیشن با این موضوع صد در صد موافقاند که هر فیلم با دیگری متفاوت است و چالشها و سختیهای مخصوص به خود را دارد؛ Soul هم از این قاعده مستثنا نیست.
Soul علاوه بر چالشهای طبیعی که بسیاری از انیمیشنها با آن دستوپنجه نرم میکنند و برای حلوفصلشان معمولاً 5، 6 سال زمان نیاز است، با مشکلات بیشتری هم روبهرو بود؛ از حساسیتها و پیچیدگیهای داستان فلسفیاش گرفته تا اکران در میانه بزرگترین بیماری همهگیر یک قرن گذشته و شرایط ملتهب سیاسی و نژادی آمریکای کنونی. Soul در این وضعیت عجیبوغریب مفاهیم پیچیده مذهبی، فرهنگی و نژادی را هدف گرفته و برای اولین بار در تاریخ پیکسار یک سیاهپوست به عنوان قهرمان قصه انتخابشده است!
اما اجازه ندهید این مسائل پیچیده حتی یک ثانیه متوقفتان کند چون Soul با کارگردانی مشترک داکتر و پاورز و تهیهکنندگی «دانا موری» در بهترین حالت خودش است و دقیقاً همان چیزی ست که به آن نیاز دارید. هرچند این انیمیشن پیش از چالشهایی که در حال حاضر دنیا با آن در نبرد است، استارت خورده بود اما با اکران در فرصت مناسب، فیلمی سرحال با برند منحصربهفرد پیکسار را شاهد بودیم.
داستان درباره «جو گاردنر» معلم موسیقی مدرسه راهنمایی است که شانس نواختن در یکی از معروفترین کلاب های جاز را پیدا میکند اما یک قدم اشتباه او را از خیابانهای نیویورک به عالم برزخ یا The Great Before (آنچه در فیلم تعبیر میشود) میبرد. مکان عجیبوغریبی که در آن روحهای متولد نشده باید قبل از تولد و رفتن به زمین علایقشان را کشف کنند. جو مصمم است به زندگی بازگردد و در این راه مجبور میشود با روح متولد نشده سرکشی به نام 22 که هنوز معنای زندگی را درک نکرده همراه شود. جو برای نشان دادن جذابیتهای زندگی با 22 کلنجار میرود و در این گیرودار احتمالاً پاسخ بعضی از مهمترین سؤالات زندگی را کشف کند.
مفهوم اصلی فیلم کاملاً فلسفی است و بر اساس این سؤال که چه چیزی تو را به خودت تبدیل کرده، بنا شده است و در این میان به مفاهیم زندگی، مرگ، اینکه چطور انسانی هستیم و چطور به این دنیا وارد میشویم هم پرداخته میشود. همانطور که پاورز میگوید: « Soul داستانی ست درباره مفهوم زندگی و ارتباطی که با یکدیگر برقرار میکنیم» مفهومی به شدت جسورانه برای یک انیمیشن!
ایده اصلی فیلم و مکانی به نام The Great Before که در آن روحها پیش از تولد آموزش میبینند و بعد پا بر کره خاکی میگذارند، به مفهوم ذات بشریت اشاره دارد. در گفتگو درباره این موضوع که انسانیت چطور به آدمها اعطا شده، ساختارهای دینی و فرهنگی به شدت ظریف و بنیادین است. از طرف دیگر همه این مفاهیم توسط یک قهرمان سیاهپوست روایت میشود؛ بنابراین هر طور که بخواهید نگاه کنید هر ستون فیلم، روی زمینی به شدت متزلزل بنا شده است. در کنار همه حساسیتهای فرهنگی، نژادی و مذهبی این انیمیشن باید برای همه گروههای سنی جذاب باشد و آنها را 90 دقیقه به وجد بیاورد اما چطور میتوان این حجم از عناصر متنوع را در کنار هم پذیرفت و به اثری لذتبخش و منسجم تبدیل کرد؟ شاهکاری که آقای داکتر و استودیو پیکسار در Soul به خوبی از عهده آن بر آمدند.
پیت داکتر میگوید:
با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم و اتفاقاتی که برای جهان رخ داده، احمقانه است که تصدیق نکنید این فیلم خطرناک است. در حال حاضر خیلی چیزها ناشناخته است. قبلاً میتوانستید به روند بازار نگاه کنید و بگویید خب این فیلمها این کار را کردند و حالا ما میتوانیم یک پیشبینی برای آینده داشته باشم اما الان از بسیاری جهات قطعیت کمتری برای آینده وجود دارد و بدیهی است که کنترلی روی خیلی چیزها نداریم. البته هنوز هم میشود بعضی چیزها را کنترل کرد. مثلاً معتقدم مردم هنوز هم دوست دارند خودشان را روی پرده سینما ببینند، دوست دارند مبارزاتشان در زندگی را با دیگران به اشتراک بگذارند و احساس کنند تنها نیستند آن هم در شرایطی که ممکن است چندی روز کسی را نبینید و با خودتان فکر کنید: «من تنها کسی هستم که در این وضعیت گرفتار شدم؟ باید از آن به تنهایی عبور کنم؟»
داکتر توضیح میدهد پیکسار از کارگردانهایی استفاده میکند که از تجربیاتشان صحبت میکنند به این امید که ترس، موفقیت و شادی آنها میان مخاطبان طنینانداز شود. او میگوید: « این انیمیشن خطرناک است؟ دقیقه اینطور فکر نمیکنم. من فقط به این فکر میکنم که خب این دقیقه همان چیزی است که میخواهیم انجام دهیم. این همان چیزی است که موفقیتهایمان در گذشته بر آن بنا شده و آن چیزی ست که از حال و آینده خود میخواهیم. ما اینگونه فیلم میسازیم».
پاورز نمایش نویس، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار به این مورد اشاره میکند که داستان مورد پسند همه مخاطبان نسخه آزمایشی انیمیشن نبود و در هنگام نمایش فیلم چند نکته وجود داشت که آنها را به چند دسته تقسیم میکرد. او میگوید معمولاً بحثهای فلسفی جدی و عمیقی در این موارد رخ میداد و ذهن این فیلمنامهنویس کاملاً درگیر بود که با چه ترفندهایی میتواند از پس این چالش برآید.
دانا موری تهیهکننده فیلم میگوید:
پیت بهترین فیلمها را میسازد اما مدیریت پروژههایش دشوار است. او علاقه دارد قبل از تصمیمگیری موارد مختلفی را جستجو و امتحان میکند. این مورد برای تیم و بخشهای مختلف استودیو سخت است چون آنها کاملاً آماده هستند و سرمایهگذاریها 100 درصد انجام شده و ناگهان میخواهد کار بیشتری انجام شود. با وجود همه اینها ما اطمینان داشتیم در مورد اصالتهای فرهنگی و مذهبی دقت زیادی خرج شده است. ما زمان زیادی را صرف گفتگو درباره اعتقادات ادیان کردیم تا مطمئن شویم این مفاهیم پیروان هیچکدام از ادیان را ناراحت نمیکند. این انیمیشنها لایههای زیادی داشت.
پاورز در سال 2018 به عنوان یک تازهکار وارد تیم سازنده انیمیشن Soul شد. او با خنده میگوید:
احساس میکردم وارد مدرسه یگان ویژه نیروی دریایی از نوع انیمیشنی شدم! به این معنا که اگر این فرآیند را پشت سر بگذارم و فیلم کامل شود، آنوقت آمادهام که جهان را بپذیرم. آره من آمادهام. از سر راهم برید کنار، من اون یکی فیلم هم میسازم.
پاورز درباره روند توسعه پیکسار به مورد جالبی اشاره میکند:
یکی از عجیبترین قسمتها برای من گروه brain trust بود. البته فکر میکنم خیلیها درباره آن بدانند ولی من از ورود به آن اطلاعی نداشتم. باید یاد میگرفتم چطور با روند تکرار شونده brain trust کنار بیایم. روند کار به این صورت بود که شما فیلم را برای آنها نمایش میدادید بعد ساعتها درباره آن بحث میکردند و تقریباً فیلم را منفجر میکردند؛ در نتیجه مجبور بودم برگردم و همهچیز را دوباره و دوباره تکرار کنم و این روند همینطور تکرار میشد.من خیلی خوشحال بودم که پیش از این فرآیند 17 سال فعالیت روزنامهنگاری داشتم و یک جورایی پوستکلفت بودم و میتوانستم با نظرات مخالف به خوبی کنار بیایم. با همه اینها وقتیکه بالاخره از فرآیند دشوار brain trust خارج شدم، حس میکردم خط داستانی از هر لحاظ بهتر شده. از بسیاری جهات ساختن Soul بهترین و در عین حال سختترین کاری بود که در زندگیام انجام دادم.
داکتر در توصیف چالشهای روایی فیلم میگوید:
حتی وقتی حس میکردیم در جای درست نیستیم باز هم ایمان داشتیم که به آن خواهیم رسید. از ابتدا میدانستیم که Soul یک فیلم الهی نیست، نمایش واقعی چیزی نیست و همهچیز استعاری است. البته مخاطبان میتوانند برداشت شخصی خودشان را داشته باشند؛ بنابراین یکی از بزرگترین چالشها این بود که فیلم را به صورت آزمایشی برای مخاطبان نمایش دهیم، بازخورد بگیریم و بعضی موارد را تعدیل کنیم. مطمئناً نمیخواستیم فیلم برای مخاطب کسلکننده باشد. پس باید برمیگشتیم و دوباره از خودمان میپرسیدیم: «چطور باید از این سو برداشتها جلوگیری کنیم؟»اگر بخواهم صادقانه بگویم، مواقعی بسیار خسته میشدم. صرفنظر از اینکه میتوانم چیزی را تغییر بدهم یا نه عمیقاً احساس خستگی میکردم و فکر میکردم کارم تمام است. اما دوباره خودم را جمعوجور میکردم و به کارم برمیگشتم . تمام عوامل در این مسیر کار شگفتانگیز انجام دادند.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت